افسرده ای ؟ نماز صبح بخون !
افسردگى ( DEPRESSION ) حالتى احساسى است که مشخصهاش اندوه، بىاحساسى ( APATHY ) ، بدبینى ( PESSIMISM ) و احساس تنهایى است. این بیمارى که امروزه از شیوع بالایى در میان مراجعه کنندگان به کلینیکهاى روانپزشکى برخوردار است ، داراى تظاهرات متنوع و زیادى بوده که از مهمترین آنها مىتوان به اختلالات خواب اشاره نمود. تحقیقات نشان مىدهد ۷۵ درصد از بیماران افسرده مشکلى در خواب (چه به صورت بى خوابى و چه پرخوابى) دارند و همچنین علایم این بیماران در هنگام صبح تشدید مىشود. نکته جالب و قابل توجه و مورد بحث ما این است که در این بیماران چگالى ( REM حرکت سریع چشم ) در نیمه اول خواب و همچنین کل زمان REM افزایش یافته و فاصله میان به خواب رفتن تا شروع اولین دوره REM یعنى ( LATENCY – REM ) کم شده و مرحله ۴ خواب نیز کاهش مىیابد. (۱) پس به عبارت سادهتر مىتوان گفت، افراد افسرده زمان بیشترى را در مرحله خواب REM به سر مىبرند. یعنى به میزان بیشترى نسبت به سایرین خواب مىبینند.
یک روش درمانى جدید براى بیماران افسرده، بیدار نگه داشتن آنها براى کاهش میزان REM است، که بهترین شکل آن نماز صبح است. (۲) زمان نماز صبح که مورد تاکید قرآن و همچنین بسیارى از روایات بوده، سبب کاهش قابل توجه میزان خواب REM در اشخاص مىشود. زیرا شخص نمازگزار که خود را ملزم به اقامه نماز صبح مىداند و باید صبحگاه بیدار شود، پس در حقیقت جلوى ورود به مرحله قابل توجهى از REM را مىگیرد.از این جهت بیدارى صبحگاهى براى نماز خود به تنهایى مىتواند یک عامل مهم بدون عارضه در پیشگیرى از افسردگى مطرح باشد که بر تمام روشهاى درمانى دارویى و غیر دارویى ارجح است، چرا که پیشگیرى بر درمان مقدم است .حال ببینیم، این موضوع چه ارتباطى با نماز صبح دارد، یعنى نماز صبح چه اثر درمانى مىتواند در این بیماران داشته باشد؟ به طور متوسط ۲۰ - ۱۵ دقیقه طول مىکشد تا یک فرد معمولى به خواب رود. پس در عرض ۴۵ دقیقه وارد مراحل ۳ و ۴ خواب شده که این مراحل عمیقترین مراحل خواباند. یعنى بیشترین تحریک براى بیدار کردن فرد در این مراحل لازم است. حدود ۴۵ دقیقه پس از مرحله ۴ است که نخستین دوره حرکات سریع چشم (REM ) فرا مىرسد. هر چه از شب مىگذرد، دورههاى REM طولانىتر و مراحل ۳ و ۴ کوتاهتر مىشود. بنابراین در اواخر شب، خواب شخص سبکتر شده و رؤیاى بیشترى مىبیند (یعنى خواب REM اش بیشتر مىشود). پس قسمت اعظم خواب REM در ساعات نزدیک صبح به وقوع مىپیوندد. و از طرفى دیدیم که یکى از مشکلات مهم بیماران افسرده، افزایش یافتن طول خواب REM و خواب دیدن زیاد است. از این جهت یک مبناى مهم در تولید داروهاى ضد افسردگى ایجاد داروهایى است که کاهش دهنده مرحله REM خواب باشند (از جمله داروهاى ضد افسردگى سه حلقهاى.)
لازم به ذکر است آثار روحى و روانى ایمان به خدا و اقامه نماز بسیار زیاد است و نکات علمى بسیار شگرفى در اسرار سحر که مورد تاکید فراوان اسلام نیز بوده، نهفته است که انسان با دانستن آنها از تمام وجود زمزمه مىکند.علاوه بر این یک روش درمانى جدید براى بیماران افسرده، بیدار نگه داشتن آنها براى کاهش میزان REM است، که بهترین شکل آن نماز صبح است. (۲) زمان نماز صبح که مورد تاکید قرآن و همچنین بسیارى از روایات بوده، سبب کاهش قابل توجه میزان خواب REM در اشخاص مىشود. زیرا شخص نمازگزار که خود را ملزم به اقامه نماز صبح مىداند و باید صبحگاه بیدار شود، پس در حقیقت جلوى ورود به مرحله قابل توجهى از REM را مىگیرد. از این جهت بیدارى صبحگاهى براى نماز خود به تنهایى مىتواند یک عامل مهم بدون عارضه در پیشگیرى از افسردگى مطرح باشد که بر تمام روشهاى درمانى دارویى و غیر دارویى ارجح است، چرا که پیشگیرى بر درمان مقدم است .
لازم به ذکر است آثار روحى و روانى ایمان به خدا و اقامه نماز بسیار زیاد است و نکات علمى بسیار شگرفى در اسرار سحر که مورد تاکید فراوان اسلام نیز بوده، نهفته است که انسان با دانستن آنها از تمام وجود زمزمه مىکند؛" اقم الصلوه لدلوک الشمس الى غسق الیل و قرءان الفجر ان قرءان الفجر کان مشهودا" (۳) ؛ نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریکى شب برپا دار و (نیز) نماز صبح را، زیرا نماز صبح همواره (مقرون با) حضور (فرشتگان) است .
پی نوشت :
۱ - روانپزشکى بالینى کاپلان، ترجمه دکتر مرسده سمیعى و دکتر حسن رفیعى، ص۱۵۲ .
۲ - ۴۰نکته پزشکى پیرامون نماز، دکتر مجید ملک محمدى، ص۳ .
۳ - الاسراء (۱۷): ۷۸ .
ویژه نامه آنفولانزای خوکی
مصرف مواد غذایی در پاییز
هوا سردتر میشود، اما انتخابهای غذایی شما میتواند حرارت را بالا ببرد! با تهیه لیست پاییزی زیر میتوانید از خوردن در این فصل لذت بیشتری ببرید.
سیب: ترش یا شیرین، خام یا بصورت پخته شده دلپذیر است. حتماً سیب را با پوست بخورید زیرا دارای ماده اییست که برای قلب مفید است.
ارزش غذایی سیب: مملو از آنتی اکسیدانها – هر سیب دارای 4 گرم فیبر مخصوص رژیم غذایی است.
خرما: که محبوب مردم خاورمیانه است هم میتوان بصورت ملایم آن را پخت یا قطعه قطعه در دسر استفاده کرد و داخلش را با گردو یا بادام و پنیر خامه ای پر کرد. ارزش غذایی: بسیار کم چرب، منبع خوبی از فیبر – منبع خوب پتاسیم
گریپ فوروت: مقدار ترش بودن گریپ فوروت، تقابل خاصی را در برابر دیگر میوهها برای آن ایجاد کرده. آن را در کنار سبزی خوردن، همراه با آووکادو و میگو مصرف کنید یا از یک لیوان آب گریپ فوروت مملو از آنتی اکسیدان لذت ببرید.
ارزش غذایی: بیش از 75 درصد مقدار مورد نیاز ویتامین C روزانه شما را دارد – منبع خوبی برای لیکوپن (دانه قرمزی که در این میوه و گوجه فرنگی موجود است و برای جلوگیری از سرطان مفید است) – دارای ماده پکتین است که کلسترول را پایین میآورد.
کیوی: از این میوه برای افزودن طعمی فصلی به غذاهای خود استفاده کنید و یا همراه با توت فرنگی، طالبی یا پرتقال بخورید. مصرف آن با آناناس نوعی مزه تند-ترش میآفریند.
ارزش غذایی: ویتامین C بیشتر از پرتقال دارد – منبع خوبی از پتاسیم و مس
گلابی: حالت دانه دانه ریز داخل گلابی و آبدار بودنش، میوه خوش طعمی از آن ساخته است. مصرف آن بصورت پخته و آب پز توصیه میشود.
ارزش غذایی: منبع خوب ویتامین C و مس – هر عدد گلابی دارای 4 گرم فیبر است.
نارنگی: این میوه مرکب کوچک و خوش طعم بسیار برای طراوت غذاهای پاییزی مناسب است. ترکیب مناسب همراه با نارنگی میتواند بادام، خرما و عسل باشد. به آن سرکه اضافه کنید و یک چاشنی بسیار خوش طعم در انتظار شماست.
ارزش غذایی: منبع ویتامین C - منبع بتا کاروتن
انار: این میوه نسبتاً ترش درون خود منبع بزرگی از آنتی اکسیدانها را دارد. انار دارای ویتامین C و اسید فولیک میباشد.
کلم بروکسل: اگر این سبزی را درست آماده کنید، طعم بسیار خوبی دارد. کمی مزه اش تلخ است پس باید آن را همراه با سس دلخواه خود مصرف کنید.
ارزش غذایی: نیم فنجان از آن ویتامین K روزانه شما را تامین میکند- اسید فولیک زیاد دارد – منبع آهن است.
گل کلم: بصورت بخارپز طعم و عطر خوبی دارد اما میتوانید آن را در پوره سیب زمینی یا داخل سوپ بریزید.
ارزش غذایی: موادی جهت جلوگیری از سرطان دارد – پایین اورنده کلسترول – منبع خوبی از ویتامینC
کدو مسما: برخلاف نوع تابستانی اش مزه شیرین تری دارد و چون پوسته ضخیمی دارد میتوان آن را برای ماهها نگهداری کرد. در کنار چاشنیهای فصل سرد مثل دارچین و زنجبیل طعم بهتری دارد.
ارزش غذایی: دارای امگا3 زیادی است – منبع ویتامین A است.
کدو تنبل: مصرف آن بیشتر از فانوس شبهایهالووین است! طعم شیرین آن برای انواع شیرین پای، کیک و پودینگ مناسب است. دارای پتاسیم زیادی است، یک وعده آن 20 درصد از فیبر مورد نیازتان را برطرف میکند و منبع خوبی از ویتامین B است.
شلغم: جزو ریشه سبزیجات است و ملایم و مطبوع میباشد و جانشین تربچه و کلم میشود. برای طعم دادن به آن از رازیانه، خرده نان و شکر قهوه ای استفاده کنید. منبع ویتامین C است، برگ شلغم منبع عالی از ویتامین A, K و اسید فولیک است.
زردک: که میتوان از آن در برنج و پوره سیب زمینی استفاده کرد و دارای پتاسیم و فیبر است.
از فقر تا شهرت
آنتونی رابینز، از فقر تا شهرت، موفقترین مرد جهان
نام «آنتونی رابینز» برای بسیاری از ایرانیان، نامی آشناست. این شخص در ایالاتمتحده، کانادا و بسیاری از کشورهای اروپایی دارای شهرت فراوان است. او که تا چند سال پیش، در گمنامی و فقر میزیست، توانست در مدت کوتاهی خود را به ثروت، موفقیت و شهرت کمنظیری برساند و منشأ خدمات فرهنگی، آموزشی و درمانی ارزندهای گردد: انجام فعالیتهای رواندرمانی سریع و مؤثر، رفع انواع مشکلات فکری و روانی مانند ترسهای واهی و بیمورد، ارائهی سخنرانیهای مفید و مؤثر در شهرهای گوناگون، اجرای برنامههای تلویزیونی، تشکیل اردوهای تابستانی آموزنده برای دانشآموزان مدارس، تشکیل سمینارهای مرتب و پرطرفدار بهمنظور تقویت روحیه و ایجاد انگیزهی تلاش و کوششهای مثبت و سازنده در افراد و بسیاری از فعالیتهای خیرخواهانه و مردمی دیگر.
«آنتونی رابینز» در سال 1961 در خانوادهای فقیر بهدنیا آمد. پس از گرفتن دیپلم متوسطه، به کارهای گوناگونی رویآورد اما توفیق چندانی نیافت. در سن 22سالگی، در آپارتمان 40متری محقری، زندگی مجردی فقیرانهای داشت و به گفتهی خودش، ناچار بود ظرفهای غذای خود را در وانحمام بشوید. گذشته از گرفتاریهای مالی، در اثر پرخوری و بدخوراکی، بیش از 120کیلوگرم وزن داشت و بهعلت چاقی، دچار تنبلی، بیحالی و خوابآلودگی شده بود اما در عین فقر و فلاکت، رؤیاها و آرزوهای جاهطلبانهای داشت و در عالم خیال، خود را در قصر زیبایی در ساحل دریا و نزدیک به جنگل سرسبزی مجسم میساخت و برای خود، همسری شایسته، اتومبیلیگرانقیمت و امکاناتی رؤیایی درنظر میگرفت . سرانجام مصمم شد با چاقی خود مبارزه کند و برای رسیدن به این هدف، به مطالعهی چند کتاب پرداخت اما مطالب آنها را ضدونقیض یافت و آنها را دور انداخت. پس از آن برای کاهش وزن خود، راهی دیگر جست. بهفکر افتاد فردی را که از هر جهت، سالم و دارای تناسباندام باشد، پیدا کند و افکار، اعتقادات، رفتارها و نحوهی تغذیهی او را سرمشق خود قراردهد. این شیوه، مؤثر واقعشد و توانست در کمتر از 2ماه، بدون استفاده از رژیم غذایی و تنها با شیوههای روانشناسی و کنترل فکر و ذهن، حدود 15کیلوگرم از وزن خود را کم کند و با توجه به قامت بلند خود (حدود 2متر) تناسب اندامش را بهدست آورد.
موفقیتی که در زمینهی کنترل وزن نصیب «آنتونی» شد، او را به اندیشه واداشت که شاید این شیوه را بتوان در هر زمان، هر جا، هر زمینه و در مورد هر کسی بهکار گرفت. ابتدا معتقد شد که برای بهدست آوردن و حفظ تناسب اندام، در وهلهی اول باید افکار، تصورات و رفتارهای فردی را که از نظر وزن متناسب است، دریابیم. ببینیم آن فرد چه میخورد، چهاندازه میخورد و چگونه میخورد. سپس او را سرمشق قرار دهیم و به همان نتیجه برسیم. پس از آن معتقد شد که ساختمان مغز و اعصاب انسانها، کموبیش به هم شبیه میباشد پس اگر کسی در نقطهای از دنیا توانسته است کاری بزرگ را به انجام برساند، من هم که دارای مغز و اعصاب مشابه او هستم، میتوانم عیناً همان کار را انجام دهم و به همان نتیجه برسم، به شرط آنکه از همان راهی که او رفته، بروم و طرز تفکر و رفتارم، شبیه او باشد. او این طرز تلقی را مورد عمل قرارداد و به دیگران نیز توصیه کرد و نتایج را بررسی نمود و به درستیِ این عقیده ایمان یافت. در این هنگام، به مطالعهی عمیق کتابهای روانشناسی و شرکت در کلاسهای استادان این علم پرداخت و با فنون تازهای ازقبیل «برنامهریزی عصبی– کلامی» و «روشهای انجام بهینهی کارها» آشنا گردید و چون این شیوهها را در مورد خود و دیگران بهکار گرفت و به نتایج چشمگیری نائل شد، بهتدریج توجه افراد بسیاری بهسوی او جلب گردید.
در سال 1984 شیوههای تازهی روانشناسی را بر روی تعدادی از قهرمانان ورزشی مورد آزمایش قرارداد و آثار آن، در بازیهای المپیک 1984 نمایان گردید. پس از آن، ارتش آمریکا از او برای تدریس روشهای جدید یادگیری به نظامیان، دعوت کرد. «رابینز» ضمن اجرای این طرح، متوجه نقایص آموزشی ارتش در زمینهی تیراندازی گردید و مدعی شد که میتواند زمان برنامههای آموزشی مزبور را به نصف کاهش دهد. او نهتنها توانست مدت این دوره را به کمتر از نصف برساند، بلکه درصد قبولی شرکتکنندگان را که تا آن زمان بهطور متوسط 70درصد بود، به 100درصد افزایش داد. قابل توجه اینکه خود او تیراندازی نمیدانست و از اسلحه و جنگ تنفر داشت و آنچه مایهی توفیق او شد، اطلاعات عمیق روانشناسی، لحن نافذ و احاطه بر اصول آموزش و نحوهی یادگیری بود.
«رابینز» سمینارها و سخنرانیهای متعددی را در شهرهای مختلف برگزار کرد و برنامههای آموزشی فراوانی را برای خردسالان، بزرگسالان، معلولان و عقبافتادگان ذهنی ترتیبداد. او با شیوههای رواندرمانی خاص خود، افراد زیادی را از چنگال یأسها، افسردگیها و ترسهای بیمورد (مانند ترس از تاریکی، جمعیت، ارتفاع، مرگ و...) نجات داد، به شهرها و کشورهای متعدد مسافرت کرد و مورد مشورت افرادی از طبقات مختلف ازقبیل رؤسای جمهوری، مدیران و صاحبان صنایع واقع شد .
«رابینز» در سال 1986، در حالی که بیش از 25 سال نداشت، حاصل اندیشهها و تجربههای عملی خود را در کتابی به نام «بهسوی کامیابی» به رشتهی تحریر درآورد و در آن، رازهای موفقیت خود و بسیاری از افراد موفق را آشکار ساخت. این کتاب در سال 1987، عنوان پرفروشترین کتاب را به خود اختصاص داد.
در سال 1991 کتاب دیگری را بهنام «بهسوی کامیابی2» (نیروی عظیم درون را فعال کنید) روانهی بازار نمود. این کتاب نیز مانند کتاب قبلی، بهعنوان پرفروشترین کتاب سال انتخاب شد.
از کتابهای دیگر «آنتونی رابینز» میتوان به: «تفکر خود را تغییر دهید تا زندگی شما تغییر کند»، «365گام تا موفقیت (دو جلدی)»، «مهارت در بازی زندگی»، «افکار بزرگ»، «نتایجی بزرگ»، «قدرت شگرفبودن»، «توان بیپایان»، «تکنیکهای ساده برای کنترل زندگی» و... اشاره کرد.
«تونی» زندگی بسیار فوقالعادهای دارد . او به تمام دنیا سفر میکند و موفقیت را به مردم آموزش میدهد! موفقیت «تونی» تنها به درآمد او بسنده نمیشود، بلکه پدری خوب، همسری عاشق، دوستی صمیمی، مربی شخصی و همچنین حامی افراد نیازمند و روحیهبخش انسانها نیز هست. بههمان اندازه که «تونی» از انجام همهی این کارها احساس خوشحالی میکند، بر او فشار و خستگی نیز وارد میشود. «تونی» در مدت یکسال، بیش از 85 روز برای 50هزار نفر سمینار برگزار میکند و بیش از یکصد روز در هواپیما بهسر میبرد! بهعلاوه مشاورههای مستقل برای شرکتها و تیمهای ورزشی انجام میدهد و به ملاقاتهای شغلی خودش نیز میپردازد. همچنین شرکت را ادارهمیکند و درضمن سرپرستی یک عده داوطلب را برای تأمین تغذیهی 15هزار خانواده در یکصد شهر کانادا و آمریکا بهعهده دارد. فروش نوارهای «تونی» بیش از نوارهای موسیقی مشهورترین خوانندهها بوده است. تاکنون 25میلیون نوار کاست از «تونی» در سراسر جهان بهفروش رسیده است. قدرت تأثیرگذاری او بر مخاطبان، غیرقابل توصیف میباشد. او بهترین بازاریاب و فروشنده در جهان است و قصد دارد در دنیا تغییر ایجاد کند.
برگ سبزهایی از سخنان رابینز:
- اگر میخواهید شاهد زیباییهای اطرافتان باشید، فقط کافیست سرعتتان را کم کنید و گلهای رز اطرافتان را ببویید.
- اگر عشق بورزی، به تو عشق میورزند.
- به آنان که رازت را میگویی، آزادی خود را میفروشی.
- اگر به تو دوستی کردند، بهخاطر بسپار و اگر به کسی دوستی کردی، فراموش کن.
- خدا به کسی کمک میکند که به خودش کمک کرده باشد.
- در هنگام مشکلات، نگویید که مشکل دارم بلکه بگویید: «مشکل، من خدای بزرگی دارم.»
- اگر نمیتوانی خورشید باشی، دستکم ستاره باش.
- کلمهها برای ساختن درست شدهاند نه برای نابود کردن، پس حرفهای سازنده بگو نه حرفهای تخریبکننده و نابودکننده.
- با سه قدم زیر، تغییرات پایدار پدید آورید:
قدم اول: معیارهای خود را بالا ببرید.
قدم دوم: عقاید زیانآور را تغییر دهید.
قدم سوم: شیوهی معمول کار را عوض کنید.
جواب با کلوخ
روزی بهلول در مجلس وعظی نشسته و به سخنان واعظ گوش می داد. در این هنگام مردی از جای برخاست و رو به واعظ نمود و گفت: حضرت شیخ سه سؤال دارم که اگر از عهده آن بر می آیید پاسخ مرا بدهید. واعظ گفت: بفرمایید. مرد گفت: مگر نه این است که خداوند دیده نمی شود، ولی موجود است؛ به همین علت باید او را دید، پس چرا مشاهده نمی شود؟ آیا مگر نه این است که شیطان از جنس آتش می باشد؛ پس چگونه آتش می تواند او را بسوزاند.
در صورتی که هیچ شیئی از شیئی که مشابه اوست آزاری نمی بیند؛ مثلا آتش را نمی توان با آتش سوزانید و یا خاموش کرد. سوم این که مگر نه این است که خداوند صاحب اختیار و ناظر اعمال آدمی است؛ پس هر گناهی که از انسان سر بزند به وی مربوط نمی شود و او اختیاری از خود ندارد! واعظ رو به حاضران در مجلس کرد و گفت: آیا کسی در این مکان هست که پاسخ او را بدهد!؟ بهلول از جا برخاست وگفت: من عملا پاسخ او را می دهم وخلاف نظر او را ثابت می کنم. سپس کلوخی را که در دست داشت محکم به پیشانی او زد و گریخت!
مرد که پوست پیشانی اش مجروح شده و خون از آن بیرون می آمد با همان حال زار و روز نابسامان، نزد خلیفه هارون الرشید رفت و از بهلول شکایت کرد. هارون فرمان داد تا او را دستگیر نموده و به حضورش بیاورند. ماموران خلیفه به منزل بهلول رفتند و او را به بارگاه خلیفه آوردند. خلیفه در حالی که به شدت عصبانی و خشمگین بود گفت: مگر این مرد چه کرده بود که سرش را شکستی!؟
بهلول گفت: در مسجد سه سؤال پرسید من هم آن را عملا به وی پاسخ دادم! هارون گفت: سؤالات او چه بود!؟ بهلول گفت: او از واعظ پرسید که مگر خداوند موجود نمی باشد، پس چرا دیده نمی شود. من هم از او می پرسم هنگامی که کلوخ را به پیشانی او زدم و دردش آمد مگر درد دیده می شود که او ابراز درد نمود. در حالی که درد وجود دارد، ولی دیده نمی شود، همان طوری که خدا وجود دارد، ولی دیده نمی شود!
دومین سؤال او این بود که مگر نه این است که شیطان از آتش می باشد؛ به همین جهت در آتش سوخته نمی شود؛ اما چرا تو که از خاک بودی با خاک آزرده شدی و پیشانی ات شکست و از آن خون جاری شد؟! سومین سؤال او این بود که انسان بدون اختیار است و آنچه می کند از اراده خداوند ناشی می شود، پس سزاوار مجازات نیست. اگر چنین بود از کاری که من با تو کردم؛ هیچ اختیاری نداشتم و خداوند باعث و بانی آن بود. از این رو چرا نزد خلیفه آمدی و از من شکایت کردی در حالی که من بی تقصیرم؟! هارون را پاسخ های معقول بهلول خوش آمد و فرمان داد تا مرد شاکی را از کاخ بیرون افکندند.